سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و از او پرسیدند عدل یا بخشش کدام بهتر است ؟ فرمود : ] عدالت کارها را بدانجا مى‏نهد که باید و بخشش آن را از جایش برون نماید . عدالت تدبیر کننده‏اى است به سود همگان ، و بخشش به سود خاصگان . پس عدل شریفتر و با فضیلت‏تر است . [نهج البلاغه]
 
شنبه 86 خرداد 19 , ساعت 8:30 عصر
  سلام به همه ی دوستان عزیزم ....
یکی نیست بگه:که اخه مگه همه ی احکام اسلام رو پیاده کرده اید که هی اصرار دارین ازدواج موقت رو راه بیندازین؟
مگه قطع کردن 4انگشت دست جناب دزد جزء احکاممون نیست ؟پس چرا اینو انجامش نمیدین ؟
مگه حکم زنا سنگسار نیست ؟پس چرا به اون توجه نمی کنین ؟
چرا همه ی احکامو اجرا نمی کنین ؟
اگه واقعا زنا کار سنگسار می شد..اگه دست جناب دزد زحمتکش قطع می شد ...اگه مفسد فی الارض اعدام می شد ..و اگه ....تموم احکام اسلامی در جای خودش با قاطعیت انجام می شد ..حالا من مجبور نبودم با اجرایی شدن ازدواج موقت مخالفت کنم و مجبور باشم ضد حال بزنم ..

ازدواج موقت فقط دست متاهلین رو باز میذاره چون هم دست وبالشون بازه و هم تجربه شون بازتر ...

خیلی عصبانیم خیلی...جناب وزیر کشور عزیز...... 
جمعه 86 خرداد 18 , ساعت 8:18 عصر
داشتم به حرفای وزیر کشور فکر می کردم و این که چرا این قدر دیر به این فکر افنادن ایشون !! نه نه !اشتباه در مورد من فکر نکنین .یه وقت فکر نکنین منم با این طرح موافقم ..نه  خیلی هم مخالفم .
اما خب ماها یاد گرفتیم روی حرف بزرگترا حرفی نزنیم تا ببینیم ایشون چی رو را دنبال می کنن و به هدفی می خوان برسن .به خاطر همینه که هی دارم روزنامه هارو پی گیری می کنم تا ببینم علما به چه نتیجه ای رسیدن .
اما می دونم که حکمت خدا بالاتر از این حرفاست که بخواهم احکامشو زیر سوال ببرم ..
فقط نمیدونم چرا حالا یادشون افتاده همچین احکامی هم داریم ؟؟

خوب که فساد همه جارو پر کرده ؟
خوب که به بهانه ازادی بد حجابی شیوع پیدا کرده ؟
خوب که تلویزیون بد حجابی را لابلای فیلمهاش تبلیغ کرده؟

به نظر من کار با ازدواج موقت حل نمیشه ...
کار باید از اساس درست بشه ..

شما چی می گین ؟اشتباه می گم من؟
باباجون ! یه کم توجه کنین !!!
کم کاری اعتقادی موج می زنه .شما ها یه سری به کتابهای دینی سالهای دبستان تا دبیرستان بزنین .اونوقت متوجه میشین من چی می گم ..کتابهای دینی و معارف ما به جای این که بازده هی خوبی داشته باشن  هر چه کلاس بالاتر محتوای کتاب ها  کمتر و کمتر شده ان .اون وقت توقع دارین جلوی فساد گرفته بشه ؟
چرا باید اصول اعتقادات و خدا شناسی ما فقط منحصرا در حوزه ها باشه ؟تازه اونم من که سال اول حوزه را هم رفتم چیز جالبی در نحوه ی تدریسش ندیدم.تا لا اقل جذبش بشم .

اصلا بی خیلش میشم تا ببینم این سفارش وزیر محترم کشور بالاخره سرانجامش چی میشه ؟؟؟
تا درودی دیگر بدرود...
چهارشنبه 86 خرداد 9 , ساعت 1:24 عصر
     برحاشیه ی برگ شقایق بنویسین              گل طاقت بین در و دیوار ندارد...
سه شنبه 86 خرداد 8 , ساعت 9:6 عصر

    به نام خدا...
حسی بدیه که :
ادم یه مادر داشته باشه که دوتا پسراش جلوش باشن و اون وقت بیان سیلی بزنن دو گوشش...
یه شوهر جوانمرد هم اینجا باشه و اونو کشون کشون ببرندش بیرون و بعدش خانمشو بزنن..
تازه باردار هم باشه اونوقت میخ در  رو به پهلوش بزنن...
بعدشم داغ پدر روی سینه اش باشه و اون موقع جای خالی باباشو حس کنه...
که اگه باباش بود پیشش  نامردا جرات داشتن نگاه چپ به اش بکنن چه برسد به این که...
ادم اون موقع چه حسی بدی داره که بچه هاش ببینن مادرشون ناراحته و نتونن کاری براش بکنن چون که هنوز کوچیکن...

امشب یه حس خیلی بدی دارم من...
داغ مادر ...
یا مهدی در فراق مادرت چه می کنی؟؟؟


سه شنبه 86 خرداد 8 , ساعت 1:29 عصر

   میگفت :یه روزی یه بنده خدایی را که ظاهری موجهی و موقری داشت سوار ماشینم کردم .توی راه به من نگاهی کرد و گفت:

کی این زمینو افریده ؟
گفتم :خدا..
گفت:این اسمون رو کی افریده ؟
گفتم :معلومه  خدا..
گفت :منو کی افریده؟
گفتم :خب خدا دیگه ..
گفت :عجب .این قدر خدا خوبه؟
گفتم :اره خب..

که یهو دیدم گفت:

       ابوالفضل نگهدار خدا باشه که این قدر خوبه خدا..

من ماتم برد که چرا از اول نفهمیدم این بابا یه چیزیشه .....

 


سه شنبه 86 خرداد 8 , ساعت 12:45 عصر
هر چی می نوشتم نمی رفت توی قسمت تازه نوشته ها .الان دارم امتحانش می کنم .شاید درست شد....
دوشنبه 86 خرداد 7 , ساعت 7:57 صبح

 به نام خدای حکیم ....

سلام ...
امروز صبح دایجونم را دیدم .ایشون می گفتن :حدیثی از امام باقر داریم که میگن:اگه پنجاه نفر بگن که فلان کس اون حرف نامربوط رو زده اما خود اون شخص بگه من نگفتم تو وظیفه داری اون 50نفر رو رها کنی و حرف این یک نفر رو بپذیری .یعنی این قدر باید حسن ظن داشته باشی.

اما حدیثی هم مقابل این از امام صادق داریم که به فرزندشون میگن :

اگه فردی به چیزی مشهوره مثلآ همه میگن :فلان اقا مشهوره که شرابخواره .تو حق نداری بگی مردم دارن میگن پس راسته .اما تو نباید بگی اون اقا شرابخواره .یعنی ممکنه شایعه باشه .اما اگه خواستی باهاش معامله کنی یا در موقعیت ازدواج ویا چیزهایی از این قبیل قرار گرفتی عقلت حکم میکنه که تحقیق بیشتری از اون فرد به عمل بیاری .
   
پس اگه قرار باشه برای برادرم برم خواستگاری ودر مراسم خواستگاری دیدم عروس خانم برامون چایی اورده اونم با مانتو و روسری و احتمالا با یه ارایشی به قول اصفهانیها «دوست بفهم ودشمن نفهم » حق ندارم بگم عروس خانم نجیب نیس اما عقلم میگه اگه برای عروس خانمهای محجبه ی چادری سه درصد تحقیق میکردم برای این یکی باید شش درصد بیشتر تحقیق بکنم .عقلم حکم میکنه اگه این کارو نکنم و بعدها تقی به توقی خورد وصدایی چیزی در اومد به جای نفرین به اون عروس خانم ویا احیانا معرف اون فقط باید خودمو نفرین کنم .اونم یه نفرین حسابی ...

شما چی میگین ؟شمام موافقین ؟

خلاصه وقتی اومدم با این دایی مهربونم خداحافظی کنم بهش گفتم :دایی برای مشکلی که دارم دعا کنین که خدا حل کنه اونو رو .
می دونین بهم چی گفتن ؟
فقط گفتن که: نه ! تو به مشکلت بگو  خدای من بزرگه ...

   یهو چقدر آروم شدم من .... 


پنج شنبه 86 خرداد 3 , ساعت 7:24 عصر

سلام ...باز هم سلام ...

امروز مهمان عزیزی را درجمع خودمون داریم .یه مهمون عزیز و دوست داشتنی ...منظورم اقا محموده ...
جاتون خالی بودتوی میدون امام شهرمون.شهر زیبای اصفهان .مردم با چه شور وحالی منتظرش بودن .اخه اونا هم دوستش دارن .به کارهایی که کرده واقفند.قدر زحماتشو میدونن .
وقتی یه خرده حرفاش تموم شد یه دفعه گفت :می خوام یکی دوجمله بگم براتون .خسته نشدین؟
که یهو دیدم مردم یکصدا گفتن :   انرژی هسته ای     کی گفته ما خسته ایم ؟؟؟
احساس خوبی بهم دست داد . به خودبالیدم که اصفهانیم .رییس جمهور هم لبخندی زد و گفت روی سخنم با اسراییل است و اون دوجمله راگفت .حتما شما هم در جریان سخنانش هستین که !!!

یکی از جملاتی که گفت احساس کردم از درد دل خیلی ها باخبره .از همه جا و از همه کس .
می گفت :کسی که ایمان دارد به خدا هرگز خسته نمیشه .کسی که با امید به خدا زنده هست هرگز خسته نمیشه .
کسی برای خدا کار می کند هرگز نمی گه من خسته شدم .
به حرفاش فکر می کردم .می خوام بگم من که یه مادرم چقدر سخته برام هماهنگ کردن فرزندانم با همسرم و هدفی که در زندگیم هست و راه وروشی که برای تربیت بچه هام در نظر گرفته ام .چقدر سخته .اگه بچه هایم هم برزگتر بشن حتما راه و روش خودشونو پی خواهند گرفت .
برای یه رییس جمهور چقدر می تونه مشکل باشه که بین تمام این دستگاهها هماهنگی و اتحادی به وجود بیاره که همه با سلایق مختلفی که دارن در جهت انسجام و وحدت ملی و سربلندی این کشور قدم بردارن .

حالا می فهمم که رمز موفقیتش چی بوده .فقط یه چیز :کسی با ایمان به خدا وبرای خدا کار کنه هرگز نمیگه من خسته ام.این تمام حرفهای اونه .مهمونمون رو می گم .دکتر محمود احمدی نژاد...


                                     مالک اشتر علی   به اصفهان خوش اومدی..

 


چهارشنبه 86 اردیبهشت 26 , ساعت 12:51 عصر
    به نام خدایی که باحیاست...

داشتم فکر می کردم که چرا حیاء خوبه ؟چه چیزی باعث میشه که ....
که یهو چشمم به یه حدیثی  از حضرت رسول افتاد .منم اونو خوندمش .به دلم نشست .گفتم خوبه برای شمام بگم .یه وقت نگین حرفات مستدل نیست؟!!

من اول تعریف واژه شو می گم تا بعدش خود حدیثو براتون بنویسم .

حیاء یعنی ملاحظه و رعایت حدود و احکام شرعی و عقلی و عرفیو منفعل شدن از ارتکاب محرمات شرعی و دوری از انها جهت حفظ ابرو و حیثیت خود و اجتاب از زشتیهابرای دوری از بدنامی و سرزنش در پیشگاه خدا و مردم و همینطور دوری از اعمال و رفتاری که موجب شکسته شدن شخصیت است .

حضرت رسول(ص) می گن :الحیاء حیاءان:حیاءعقل و حیاءحمق فحیاءالعقل هو العلم و حیاءالحمق هو الجهل.
یعنی:دو قسم حیاء وجود دارد:حیاءبرخواسته از خرد و حیاءبرخواسته از حماقت .پس حیاءعقلانی دانایی و حیاءاحمقانه جهالت است .

بعدش می گن 4نوع حیاء داریم :

1_حیاء از خدا
2_حیاءاز رسول خدا(ص)و اولیاء دین
3_حیاءاز مردم
4_حیاءاز خود

 اهمیت حیاء به خاطر اینه که از شریف ترین اخلاقیات و ریشه ی بزرگواریست.یکی از صفات خدا حییّ(یعنی بسیار با حیاء) است.

از فواید حیاء:

1_موجب حفظ دین و ایمان است.
2_بهترین عامل برای کسب عفاف است.
3_علامت مروت و مردانگی است .
4_موجب پوشیده شدن عیوب می شود.
5_عامل کنترل بدیهاو زشتیهاست.
6_منکرات را تبدیل به معروف می کند.

اینم چند تا روایت حیاءاز مولا علی(ع)که میگن:

حیاء کلید همه ی خوبیهاست.                           غررالحکم(340)
حیاء کامل کننده ی بزرگواریست.                        غررالحکم(262-128-1)
میوه ی حیاءعفاف است.                                   غررالحکم(326-3)
حیاء بازدارنده انسان از زشتیهاست.                    غررالحکم(1393)
حیاءاز خدا بسیاری از گناهان را محو می کند.        غررالحکم (1548)

اینم پست امروزم .

شما هم چیزی غیر از این راجع به حیاء شنیدین؟
نمیدونم ارتباطش با حجاب تا کجاست؟
مگه ربطی هم داره؟؟؟؟
من و شما از کدوم دسته ایم؟ با حیاییم یا بی حیاء؟؟؟

سه شنبه 86 اردیبهشت 25 , ساعت 8:31 صبح
 دوباره داشت یادم میرفت که به نام خدا...

یادمه کوچکتر که بودم یعنی حدود 18 یا 19 سالگی هام بود که برای مامانم یه مهمون اومد.اونم یه مهمون تهرانی که از دوستان صمیمی بابام بودن که اینا با خونواده شون به خونه بابام اومده بودن یعنی اینجا شهر زیبای اصفهان ..
هنوز یادمه ..
اون موقع بدحجابی به شدت الان نبود .من که مدرسه می رفتم بیشتر دوستانم در مدرسه چادر داشتن ویا لااقل مانتویی محجبه بودند.

وقتی اون دوستای بابام اومدن اینجا من به دخترشون که 5سال ازم بزرگتر بود گفتم: یه کم فضای شهرمون بخصوص بالای شهرمون ادماش یه جورایی دارن میشن .که دیدم بهم خندیدو گفت مگه خبر نداری ؟گفتم چی رو ؟
گفت:اگه بیای تهرون اونوقت چی می گی؟!این قدر ناجوره که نگو .گفتم :چرا کسی چیزی نمی گه ؟اشک تو چشماش حلقه زد وگفت:وقتی دخترای بعضی از مسوؤلین با اون حجاب غیر معقول میان بیرون اونوقت تو توقع داری صدای کسی دربیاد؟معلومه کسی کاری نمی کنه چون ازش حمایت میشه.
اون موقع من بچه تر بودم رفتم تو فکرکه چرا اخه ؟؟
البته هرگز نفهمیدم دختر دوست بابام کی رو می گفت .منظورم اینه اگه تهاجم فرهنگی بوده چه قدر نفوذش زیاد بوده که اول از اون بالا شروع شده بوده ..

اون موقع یه عهدی با خودم بستم که خدا تو کمکم کن چنان دخترمو رو تربیت کنم که اونقدر عزت نفس بالایی داشته باشه که تحت هیچ شرایطی حجابو دست کم نگیره وبه اون هم بباله .

که چند سال بعد شنیدم صدای تساهل و تسامح در اومد.نتیجه اش این شد که الان داریم می بینیم.

نمیدونم الان که اردیبهشت سال 86 هست میرسه اون روزی که من بعدها بشینم نزدیک این دستگاه و بگم الهی شکر نمردم و دیدم که خودباختگی دخترانمون به صفر رسیده و عزت نفسشون اونقدر رفته بالا که پیشرفت علمی کردن وهم دیگه روزنامه هاچیزی در این مورد ندارن که بگن؟!!

دشمن هم یه گوشه نشسته و زانوی غم در بغل گرفته و از اون طرف هم برادرامون در فضای سالم جامعه مون دارن نفسی عمیق می کشن وبا اسوده خاطری کاراهشون رو انجام میدن ؟! 

سن ازدواج ها هم به نسبتی معقول رسیده و مادرا هم تا زنده ان رخت دومادی رو  روی تن اقازاده شون می بینن .
اگه میشد چه قدر خوب میشد .مگه نه؟؟؟
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ