سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه با دانشمندان بنشیند، با من نشسته و هرکس با من بنشیند، گویی با پروردگارم نشسته است [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
چهارشنبه 86 آبان 23 , ساعت 1:26 عصر
سلام...

راستش چون این ایام منسوب به روز دختر بود؛نوشتنم گل کرده...

امروز روز تولد "عرفانه" است.مامانش دیشب بهم زنگ زد و دعوتم کرده که برم اونجا.تصمیم گرفتم برم براش هدیه ای مناسب بخرم.توی راه از خانه تا بازار هوس پیاده روی کردم.توی مسیر،همانطور که راه می‌رفتم،اگهی‌هایی می‌دیدم که به شیشه مغازه ها چسبانده بودند.مثل:

"به خانم فروشنده ترجیحا دوشیزه نیازمندیم".
"به خانم تایپیست ترجیحا دختر برای کار در دفتر خدمات کامپیتور نیازمندیم".
"به خانم فروشنده با روابط عمومی بالا نیاز مندیم".
"به یک منشی تر جیحا خانم برای منشی گری نیازمندیم"
"به یک بازار یاب خانم با پورسانت عالی نیازمندیم".

چشمان من موقعی کاملا گرد شده بود که دیدم جلوی درب ورودی کارواش یه خانم با ارایشی غلیظ با ظاهری قابل توجه عبور و مرور ماشینها رو کنترل می کنه و به اصطلاح راهنمایی می کنه !!!!

هنوز برام جا نمی افته ...هنوز چشمام گرد مانده ان!!!

اینجا چه خبره؟؟؟

لیست کل یادداشت های این وبلاگ