شنبه 86 شهریور 24 , ساعت 12:53 عصر
وقتی بچه هام ازم سوال می کنن..وقتی از این ماه می پرسن...وقتی از حال و هوای سحر می پرسن...اونوقته که یاد مادرم می افتم و با اون خاطرات شیرین افطار و سحرهای دوران بچه گی هام.منم از خاطرات اون دوران برای بچه هام میگم .اونا هم چقدر دوست دارن بشنون...
دارم به این فکر می کنم چطوری حضور این ماه رو برای بچه هام پررنگ و خاطره برانگیز کنم ؟؟
چقدر دوست دارم اونا هم مثل من خاطرات ماه رمضانشون شیرین باشه تا هر وقت به یادش می افتن تبسمی برلبانشون بشینه و هرسال بیشتر از سال قبل منتظرش باشن..
دخترم امسال سال دومه که داره روزه می گیره...خوشحالم که دوست داره روزه دار باشه..
جاری باشین....
دارم به این فکر می کنم چطوری حضور این ماه رو برای بچه هام پررنگ و خاطره برانگیز کنم ؟؟
چقدر دوست دارم اونا هم مثل من خاطرات ماه رمضانشون شیرین باشه تا هر وقت به یادش می افتن تبسمی برلبانشون بشینه و هرسال بیشتر از سال قبل منتظرش باشن..
دخترم امسال سال دومه که داره روزه می گیره...خوشحالم که دوست داره روزه دار باشه..
جاری باشین....
نوشته شده توسط مادرانه | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ