یکشنبه 85 بهمن 29 , ساعت 2:33 صبح
نمی دونم چه جوری درب وبلاگم وا شد ؟
اما حالا سعی می کنم فرصتو مغتنم بشمرم.
دلم می خواد بدونم این دوتا وروجکام وقتی بزرگ شدن چه جور ادمایی می شن ؟
دلم می خواد ببینم راهشون روشن و واضح می مونه یا نه؟
از خدا خواستم نور چشام باشن تاجلوی خدا شرمنده نشم به امانت هایی که بهم داده .
درست و خوب تربیت شدن اونا تمام فکر منو اشغال کرده طوریکه بعضی وقتا احساس درموندگی می کنم.
خدا می دونم بعدها ازم مواخذه می کنی برای تربیت این دو امانتی که بهم دادی.
پس خودتم کمکم تابتونم...........
به امید فردا.......
اما حالا سعی می کنم فرصتو مغتنم بشمرم.
دلم می خواد بدونم این دوتا وروجکام وقتی بزرگ شدن چه جور ادمایی می شن ؟
دلم می خواد ببینم راهشون روشن و واضح می مونه یا نه؟
از خدا خواستم نور چشام باشن تاجلوی خدا شرمنده نشم به امانت هایی که بهم داده .
درست و خوب تربیت شدن اونا تمام فکر منو اشغال کرده طوریکه بعضی وقتا احساس درموندگی می کنم.
خدا می دونم بعدها ازم مواخذه می کنی برای تربیت این دو امانتی که بهم دادی.
پس خودتم کمکم تابتونم...........
به امید فردا.......
نوشته شده توسط مادرانه | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ