دوشنبه 86 اسفند 13 , ساعت 3:39 صبح
میگفت: « زوجیت مهمه . آنقدر که خدا هم به آن ارج نهاده که بالاترین سنگ بنا رو بر پایهی ازدواج قرارش داده است.وقتی آدمها ازدواج میکنند، حتی کم هوشترین آدمها هم متوجهی نوعی پختگی در رفتار و منش آن تازه داماد و نوعروس میشوند.انگار به نوعی به آرامش درونی میرسند و همین آرامش، مقدمهای برای رشد بقیه استعدادهای نهفتهی آنها میشود.یک جور انگیزهای برای تلاش بیشتر پیدا میکنند .نمیدانم دقت کردهاین یا نه؟ ادمهای مجرد، همیشه احساس میکنند که زیر ذره بین مردم قرار گرفته اند.در حالیکه مردم برای خودشان آنقدر گرفتاری دارند که شاید تجرد آنها به نوعی مساله پیش پا افتادهای در نظرشان باشد.این تفکر آدمهای مجرد ، باعث شده که آنها در مهمانیهای فامیلی به سختی حاضر بشوند.امسال عید نوروز را دقت کنید.شاید متوجه حرفم بشوید.از همه مهمتر که تا زمانیکه فرد مجرد است؛ انگار سرگردان و حیران به نظر میرسد.انگار هرچقدر هم از نظر مالی به استقلال برسد، جزء خانوادهی مجزا محسوب نمیشود.»
توی این ازدواج که سری نهفته شده است که خداوند اینقدر برایش ارزش قایل شده است؟ چه حکمتی در ازدواج مخفی است که خداوند از خانواده به عنوان اساسی ترین بنیان نام برده است؟چرا اینقدر خانواده از نظر خدا ، باارزش تلقی شده است؟
به نظر من، ارزش برای زوجیت است نه ازدواج به معنای خاص کلمه...
از اینکه پستهایم طولانی شود ، خوشم نمیآید.اما چرا این دفعه طولانی شد؟زودتر عذرخواهی مادرانه رو پذیرا باشین...
توی این ازدواج که سری نهفته شده است که خداوند اینقدر برایش ارزش قایل شده است؟ چه حکمتی در ازدواج مخفی است که خداوند از خانواده به عنوان اساسی ترین بنیان نام برده است؟چرا اینقدر خانواده از نظر خدا ، باارزش تلقی شده است؟
به نظر من، ارزش برای زوجیت است نه ازدواج به معنای خاص کلمه...
از اینکه پستهایم طولانی شود ، خوشم نمیآید.اما چرا این دفعه طولانی شد؟زودتر عذرخواهی مادرانه رو پذیرا باشین...
نوشته شده توسط مادرانه | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ