سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه تو را به خداى سبحان نیازى است در آغاز بر رسول خدا ( ص ) درود فرست ، سپس حاجت خود بخواه که خدا بزرگوارتر از آن است که بدو دو حاجت برند ، یکى را برآرد و دیگرى را باز دارد . [نهج البلاغه]
 
یکشنبه 86 دی 16 , ساعت 8:7 صبح

سلام...
وقتی لیست رو نوشتم،همه‏شون استقبال کردند.منظورم اینه که جناب پدر (که معمولا مردها از کار کردن توی خونه طفره می‏روند...) هم استقبال کردند.شاید اگر بگویم ،باور نکنید...آخه طفلکی‏ها...وقتی همه‏ی کاراها تمام شد؛دیدن چهره‏های راضی اونها واقعا برام دیدنی بود.لذتی که اونها از کار دسته‏جمعی برده بودند،مثل خوردن پسته‏های جایزه نبود.سرعتی‏که باید به خرج می‏دادیم...فرصت کمی که داشتیم...باعث شده یه هیجان مضاعفی را به ‏وجود بیاره که ارزشش خیلی بیشتر از تعیین کردن جایزه بود.
می دونین آخرش چی‏شد؟
صداشون کردم...بچه‏ها بیاین پیش بابا بایستین...می‏خوام یه عکس یادگاری از همه‏مون به خاطر اینکه با هم بودیم،بگیرم...
آماده...حاضر...چه جالب...دیگه لازم نیست یاد آوری کنم، لبخند به لب داشته باشین...همه‏شون از ته دل شادند...(خدارو شکر)...
آماده...حاضررررررررررررررر...تیک...
چقدر خوش گذشت...هم به من...هم به مهمونهام...هم به بچه هام...
راستی....دیگه دارم باور می‏کنم ...مهمان حبیب خداست...آره،حبیب خداست...
< language=java>



لیست کل یادداشت های این وبلاگ