• وبلاگ : مادرانه
  • يادداشت : سه بار ازدواج ...ادم بايد از رو بره ديگه ...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 12 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    حاج آقا آروم قدمهاش رو به سمت پسر كج كرد . كنار در حسينيه ايستاده بود و به جنب و جوش جوانان كه مشغول تزئين خيابان بودند نگاه مي كرد .چقدر چهره اش معصوم بود . قبل از اينكه حاج آقا برسه جوون چند قدمي جلو آمد و سلام كرد . چه دل نشين بود نگاه پر برقش ...


    حاج امير پرسيد : اسمت چيه جوون ؟


    _ مهدي


    .

    .

    .

    .

    .

    چشم به راه حضور سبزت هستم

    ميلاد ولي عصر (‏عج )‏مبارك باد