سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هنگامی که نزد آموزگار یا در مجلس های دانش نشستید، نزدیک هم شوید و برخی پشت برخی دیگربنشیند . مانند دوران جاهلیت پراکنده منشینید . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
یکشنبه 87 فروردین 11 , ساعت 8:40 صبح

 اردو که رفته بودم، خب،خیلی برایم جالب بود که در یک سفر فرهنگی دارم شرکت می‏کنم.سفری که مدیر اجرایی،مدیر فرهنگی،تدارکاتی،مدیر هماهنگی در ان حضور پر رنگی دارد.به خوبی می‏شد حدس زد که این جوانها چه جوری می‏توانند خودشان و توانمندیهای خودشان را محک بزنند.به نظر من یک بستر مناسبی برای فعالیت باز شده بود در قالب اردو.حواستان بود؟دقت کرده بودید؟به آقای...گفتم.یعنی نظرم را گفتم. جوابی که به من داد، هنوز فکرم را مشغول کرده حسابی.
به من گفت:«اردو ، کمترین کاری هست که از بچه‏های پارسی بلاگ بر آمده.کاش مهندس  قدر نیروهایش رو داشته باشه. اگه من به اندازه مهندس فخری ، نیروهایی به این توانمندی در اختیارم بود؛ اگه چنین بازو هایی دستم بود، اونووقت کاری می‏کردم که دفتر توسعه واقعا دفتر توسعه وبلاگ دینی باشد.اگه چنین نیروهایی داشتم ،الان پارسی بلاگ واقعا پیشرفته ترین سرویسی دینی می‏بود.حیف که مهندس ...حیف که مهندس...».


راستی ...آقای مهندس نوروزتان مبارک... < language=java>



لیست کل یادداشت های این وبلاگ