• وبلاگ : مادرانه
  • يادداشت : عطر آنجلي كه قرمز بود....
  • نظرات : 1 خصوصي ، 22 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    بگذار گنجشکهاي خرد در آفتاب مه آلود بعد از ظهر زمستان به تعبير بهار بنشينند/ وگلهاي گلخانه در حرارت ولرم والر به پيشواز بهار مصنوعي بشکفند/ سلام بر آنان که در پنهان خويش بهاري براي شکفتن دارند/ ومي دانند هياهوي گنجشگهاي حقير ربطي به بهار ندارد حتي کنايه وار / بهار غنچه ي سبزي است که مثل لبخند بايد بر لب انسان بشکفد/ بشقابهاي کوچک سبزه تنها يک سين به سين هاي ناقص سفره مي افزايد / بهار کي مي تواند اين همه بي معني باشد؟ بهار آن است که خود ببويد نه آنکه تقويم بگويد

    خواستم تبريك بگويم